تنهایی مرا درید و خورد
هضم کرد
اما هنوز تفاله من حاضر به همنشینی با تو نیست !
می پندارم که ستیز من با او رو به صلح می رود
و این تعبیریست
از جدایی مطلق
تو را لیاقت محبت نیست
مرا تجربه چنین می گوید
من هنوز می ایستم
با دردی استخوان شکن از نبردی با او
و به همبستری
بی ایمانی
چون تو
تن نمی دهم
روزی هم «او»ی من خواهد آمد ...

نظرات شما عزیزان:
|